وقایع مختلف مالی میتواند منابع مالی یک اعتبار دهنده را در معرض خطر قرار دهد. برخی مطالعات در این زمینه، ورشکسته شدن اعتبارگیرنده را بهعنوان ریسک اعتباری در نظر گرفته و مدلهایی برای پیشبینی آن ارائه نمودهاند. اما بحران مالی1 که باعث ناتوانی موقت شرکتها در بازپرداخت دیون میگردد، قبل از مرحله ورشکستگی روی میدهد که میتوان با ارائه مدلی مناسب و انجام رتبهبندی اعتباری2 به پیشبینی آن اقدام و زمان لازم برای عکسالعمل شرکتها را فراهم نمود و سرمایهگذاران را در ارزیابی فرصتهای مطلوب از نامطلوب یاری رساند. مدلهای مختلفی از جمله آنالیز ممیزی3، رگرسیون لجستیک4، شبکههای عصبی5، تحلیل پوششی دادهها و... در زمینه رتبهبندی اعتباری مورد استفاده قرار گرفتهاند که در این میان تحلیل پوششی دادهها به دلیل انعطافپذیری بالاتر، در سالهای اخیر بیشتر مورد توجه علاقمندان به صنعت رتبهبندی بوده است.
در این تحقیق، صحت و اعتبار نتایج تکنیک تحلیل پوششی دادهها در رتبهبندی اعتباری با استفاده از اطلاعات دو گروه از شرکتهای تولیدی بورس اوراق بهادار و هفت نسبت مالی منتخب مورد آزمون قرار گرفته است. گروه اول متشکل از 40 شرکت دارای بحران مالی و گروه دوم متشکل از 40 شرکت فاقد بحران مالی بودهاند. فرضیههای این تحقیق با استفاده از آزمون مقایسه میانگین دو جامعه، تحلیل همبستگی و رگرسیون خطی ساده مورد ارزیابی قرار گرفتهاند.
نتایج آماری تحقیق نشان داد که بین کارآیی محاسبه شده با استفاده از تکنیک تحلیل پوششی دادهها و توانایی شرکتها جهت پرداخت بدهی در سررسید، همبستگی معناداری وجود دارد. نسبتهای مالی کل بدهی به کل دارایی، کل بدهی به حقوق صاحبان سهام، دارایی جاری به بدهی جاری، سرمایه در گردش به کل دارایی، وجه نقد به کل بدهی، سود خالص به کل دارایی و توان پرداخت بهره از مناسبترین نسبتهای مالی جهت استفاده در رتبهبندی اعتباری میباشند. سرانجام نمره کارآیی 80 شرکت مورد بررسی، محاسبه و رتبه هر یک از آنها تعیین گشت. نتایج رتبهبندی نشان داد که تمامی 40 شرکت فاقد بحران مالی به مراتب رتبه اعتباری بالاتری نسبت به 40 شرکت دارای بحران مالی، کسب نمودهاند.